۰۷ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۵:۱۳
کد خبر: ۶۱۸۳۵۸

طنز | چند درخواست جدید از مسئولین

طنز | چند درخواست جدید از مسئولین
اولین درخواست ما از مسئولین اینه که آقا تو رو خدا اینقدر به خودتون فشار نیارید. به خدا ما راضی نیستیم.

باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا، علی بهاری

به من گفتند درباره‌ی درخواست‌های مردم از مسئولین حرف بزنم. بابا جان درخواست چیه دیگه؟ اصلا درخواست رو کسی داره که مشکل داشته باشه، گرفتاری داشته باشه، دوشواری داشته باشه، ولی ما اینجا دوشواری نداریم که ... اصلا دوشواری نَمَنَه! ولی حالا چون گفتند من واسه خالی نبودن صفحه ... ببخشید عریضه! یه چند تا نکته می‎گم. قبلش این رو بگم من هر چی فکر کردم مشکل مهمی ندیدم که بخوام به خاطرش درخواستی داشته باشم. چند تا مساله‌‌ی جزئی مثل تورم و بیکاری و فساد و آلودگی هوا و مسکن و ازدواج و محیط زیست و فرهنگیان و بازنشسته‌ها و کارگرها و کشاورزهاست که اون هم هیچ اهمیتی نداره؛ بنابراین درخواست‌های من همش مربوط به خود مسئولین عزیزمونه.

اولین درخواست ما از مسئولین اینه که آقا تو رو خدا اینقدر به خودتون فشار نیارید. به خدا ما راضی نیستیم. با این شدت که شما کار می‌کنید یه موقع خدای ناکرده بلایی سرتون میادها. مثلا مشاور یکی از مقامات ارشد دولتی تازگی‌ها گفته ایشون از اول صبح تا دم غروب کار می‌کنه. بابا نکنید این کارها رو! به خودتون رحم نمی‌کنید به خونواده‌هاتون رحم کنید. یه موقع بلایی سرتون میاد خونواده بانکشون رو ... ببخشید پدرشون رو از دست میدن. یا مثلا یکی دیگه از نماینده‌های مجلس رفته یه پلاستیک کاهو دستش گرفته داره سبزیجات می‌خوره. آقا نکن با خودت این کارها رو. تو داری هر روز چند ساعت کار سنگین می‌کنی. کاغذ بلند می‌کنی، امضاء می‌زنی، خودکار دست می‌گیری، رو صندلی میشینی. چُرت می‌زنی. همه‌ی این‌ها بهت فشار میاره. بدنت به مواد مغذی نیاز داره. چرا گوشت نمی‌خوری؟ مشکل برمی‌خوری‌ها! گوشت قرمز بخور، برگ بخور، جوجه و چنجه بزن. مردم هم حالا یه املتی، الویه‌ای، اشکنه‌ای چیزی می‌زنن. ولی مهم شمایید که دارید تلف می‌شید زیر این سنگینیِ زحمتِ کشورداری.

خواسته‌ی دوم من از مسئولین اینه که شما رو به خدا این قدر به خونواده‌هاتون سخت نگیرید. بذارید حالش رو ببرن. مسئول عزیزی که پسر یا دخترت می‌خواد اروپا درس بخونه، چرا جلوش رو می‌گیری و میگی «اگه بری مردم بهم گیر میدن» بابا بذار بره بنده خدا می‌خواد بره سخنگوی کشور باشه. بذار بره از مملکت دفاع کنه و "زبان گویای وطن" باشه در دیار کفر. تازه وقتی هم برگرده می‌خواد به همین کشور خدمت کنه و راه و رسم پدر بزرگوارش رو ادامه بده و به فتح تپه‌های مملکت بپردازه. مبادا جلوشون رو بگیرید. خاک خشک این مملکت محتاج کودرسانی این آقازاده‌های فرهیخته است. بله آقا! اصلا از قدیم گفته‌اند "پسر کو ندارد نشان از پدر" یا مثلا وقتی بچه‌هاتون میرن خارج بذارید راحت باشن. حالا ممکنه یه موقع باد تندی بیاد یا هوا گرم باشه یا بنده خدا لباسش کثیف شده باشه این قدر بهشون گیر ندید. مهم دلشونه که پاکه!

خواسته‌ی سوم ما مردم از مسئولین اینه که بابا جان! بهتون عادت کردیم. اصلا طاقت دوری شما رو نداریم. پس تو رو خدا اگه خواستید استعفاء بدید یا ان‌ شاء الله به رحمت حق بپیوندید، بچه‌هاتون رو جای خودتون بذارید. ما اصلا نمی‌تونیم اسم و فامیلی‌های جدید بشنویم. ما به "شما" عادت کردیم. هیچ کس هم بهتر از بچه‌های متدین و نخبه و نجیبتون نمی‌تونه جای شما رو بگیره. راه حلش هم اینه که یکی از اون چند ده شغلی که دارید از الان بدید دست بچه‌هاتون. هم مردم با باقی مانده ژن‌تون آشنا میشن، هم آقازاده کار یاد می‌گیره و موقع مسئولیت غیر از تپه‌ها به بقیه‌ی مناظر طبیعی کشور هم یه نگاهی میندازه!/918/ی703/س

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
حدیث سادات
Iran, Islamic Republic of
۰۸ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۷:۳۹
فاخر و انتقادی
1
0